بروز و انتقال صحیح احساسات
هر کسی ممکن است در زندگیش احساس نارضایتی را تجربه کند. یک حس عمیق و بد که اگر درونتان حبسش کنید ممکن است حتی به شما آسیب جسمی هم وارد کند. مثلا تا بحال شده که بعد از یک ناراحتی عمیق دستتان درد گرفته باشد؟ یا تا بحال چند بار گردنتان گرفته است و تمام روز درد ناشی از آن، مدام شما را به یاد احساس فروخورده خود انداخته است؟
سرکوب احساسات و عدم ابراز صحیح آنها میتواند به اضطراب و افسردگی منجر شود. عدم ابراز احساسات حتی میتواند روابط شخصی و حرفهای شما را از این روبه آن رو کند و شما را دچار بحران نماید. اگر ابراز احساسات درست را بیاموزید، خود آگاهی شما بیشتر میشود. تقویت خودآگاهی و بیان احساسات نیز سلامت روانی و جسمانی شما را تضمین میکند.
در این مقاله قصد داریم با بروز و انتقال صحیح احساسات آشنا شویم و راهکارهایی را برای ابراز صحیح آن بررسی کنیم.
بیان احساسات
بیان احساسات به نشان دادن حس درونی خود به شخص یا اشخاص دیگر گفته می شود. احساسات بخش قابل توجهی از حالات رفتاری و درونی هر شخص است. عشق، محبت، ترحم، نفرت، غم، نیاز و صدها مورد دیگر که به صورت مثبت و منفی وجود دارند و میتوانند ابراز شوند.
اگر هر فردی به شناخت و درک کامل از احساسات خود برسد، می تواند هیجانات خود را کنترل کرده و مانع از ابراز احساس اشتباه شود.
از طرفی کسی که احساسات خود را به خوبی می شناسد می داند که احساس نادرست وجود ندارد، بلکه ممکن است احساسی را به اشتباه ابراز کند. هیچ فردی نمی تواند در تمام طول زندگی خود از ابراز احساسات خودداری کند. و از آنجایی که ابراز احساسات یکی از راه های تداوم ارتباط و انتقال مفهوم مورد نظر است، شناخت احساسات از اهمیت بالایی برخوردار است.
پس احساسات به اصطلاح نادرست وجود ندارند بلکه برخی از احساسات ممکن است در موقعیت های مختلف به اشتباه ابراز شوند. از طرفی شکل گیری احساسات پیچیده و عدم شناخت کافی نسبت به احساسات خود، می تواند باعث عدم توانایی در تفکیک احساسات شده و در نتیجه منجر به سردرگمی می شود.
در چنین موقعیت هایی فرد نمی داند دقیقا چه احساسی دارد و باید چه واکنشی از خود نشان دهد. در نتیجه تصور می کند احساسات نادرست در او شکل گرفته اند. گاهی اوقات نیز انکار احساسات باعث شکل گیری تصور نادرست بودن آنها می شود. متاسفانه برخی افراد تصور می کنند احساسی باید بروز کند که آنها تمایل دارند، به همین علت در صورت وجود تناقض، احساس خود را انکار کرده و باز تصور می کنند که احساساتشان اشتباه است.
نحوه بروز و رفع احساسات نادرست
یکی از مهمترین عواملی که باعث ابراز احساسات نادرست می شود؛ عدم شناخت احساسات است. زمانی که شناخت درستی نسبت به احساسات خود ندارید ممکن است هنگام ابراز درست احساسات هم تصور کنید احساسی اشتباه ابراز شده است. از جمله دیگر عواملی که می تواند باعث بروز اشتباه در احساسات شود؛ پایین بودن سطح هوش عاطفی یا هیجانی است. زمانی که هوش عاطفی پایینی داشته باشید نمی توانید هیجانات و احساسات خود را کنترل کنید. در نتیجه ممکن است در موقعیتی اشتباه احساسی را ابراز کنید که مناسب آن موقعیت نبوده و در نهایت تفکر ابراز احساسات نادرست برای شما شکل بگیرد.
یکی دیگر از عواملی که در این زمینه نقش پررنگی دارد؛ محدود کردن ذهن است. بهتر است بدانید احساسات می توانند تحت تاثیر افکار قرار بگیرند. بنابراین زمانی که افکار خود را محدود به ابراز چند مورد خاص از احساسات می کنید، با ابراز یک احساس جدید تصور اشتباه یا نادرست بودن احساسات برای شما شکل می گیرد. همانطور که گفتیم نمی توان گفت احساسات به اصطلاح نادرست وجود دارند، بلکه ابراز احساسات ممکن است به اشتباه و در موقعیت های نامناسب صورت بگیرد.
همانطور که گفتیم احساسات نادرست وجود ندارند، بلکه این ابراز احساسات هستند که به اشتباه صورت گرفته و موجب شکل گیری چنین تفکراتی می شوند. به همین علت بهترین راهکار برای رهایی از این تصورات آشنایی با روش های ابراز درست و به موقع احساسات است.
بنابراین باید سطح هوش عاطفی یا هیجانی خود را تقویت کنید. باید بتوانید احساسات را تحت کنترل خود بگیرید و در موقعیت هایی مناسب و به اندازه کافی آنها را بروز دهید.
از جمله دیگر راهکارهای رفع احساسات نادرست می توان به شناخت احساسات اشاره کرد. زمانی که احساسات خود را به خوبی بشناسید متوجه خواهید شد که در یک موقعیت خاص ممکن است چند نوع احساس را ابراز کنید.
مشکلات ناشی از عدم ابراز احساسات
برخی از انسانها می توانند به راحتی احساسات خود را بیان کنند و برخی دیگر کاملا برعکس، اصلا قادر نیستند احساسات و هیجانات خود را نشان داده و آنها را در درون خود میریزند. توجه داشته باشید که ابراز صحیح احساسات نقش مهمی در سلامت روان دارد. این موضوع را جدی بگیرید؛ زیرا ابراز احساسات بخصوص در روابط خانوادگی بسیار مهم است. نشان دادن محبت به همسر و فرزندان یکی از ضروریترین اقدامات در زندگی است.
توجه داشته باشید که تنها عمل کردن کافی نیست و باید احساس خود را به زبان بیاورید. انجام این کار باعث میشود که عزیزان شما کاملاً اطمینان داشته باشند که آنها را دوست دارید. در غیر این صورت ممکن است سوء تفاهماتی ایجاد شود. این کار برای حفظ زندگی و تربیت صحیح فرزندان امری بسیار ضروری است.
دو مشکلی که معمولا افراد در بیان احساسات با آن مواجه هستند :
۱. از احساسات و هیجانات خود آگاه نیستند و در نتیجه از بیان احساسات خود ناتوانند.
۲. به شدت احساساتی و هیجانزده میشوند؛ بهطوریکه نمیتوانند از روی عقل و خرد تصمیم گرفته و رفتار کنند.
متاسفانه مورد اول زمانی پیش میآید که نسبت به احساسات خود ناآگاه هستید و مورد دوم زمانی که به شدت تحت تاثیر احساسات قرار گرفته اید.
ضرورت بیان احساسات
در تعریف خودآگاهی، یکی از ویژگیهای انسان سالم، شناخت دقیق احساسات و هیجانات است. در واقع انسان موفق، کسی است که هر لحظه قادر است احساس خود را بشناسد و دلیل آن را پیدا کند. چرا که در صورت شناخت درست احساسات، قادر است افکار اشتباه خود را که باعث ناراحتی او شده تغییر دهد.
این را فراموش نکنید؛ هر چقدر که احساسات و هیجانات بیشتر سرکوب شوند، زندگی رشد نیافتهتری خواهید داشت. بیان احساسات برای تبدیل شدن به افرادی پختهتر و کاملتر لازم است. هم چنین هیجانات کمک میکنند تا به ارزشهای خود شکل دهید. آنها برای تعیین جهت و شکل دادن به اهداف زندگی، رسیدن به توانایی حل مشکلات و تجربهی روابطی سازنده و ارزشمند با دیگران ضروری هستند.
افراد باید احساسات خود را شناخته و علت آن احساس را جستوجو کنند و در صورت نیاز آن را بیان کنند. گاهی اوقات از دیگران میرنجید که چرا شما را درک نمیکنند و باعث ناراحتی شما میشوند، در صورتی که شاید دیگران از احساس عمیق شما اطلاع نداشته باشند. اینکه شما بتوانید حالات و احساسات درونیتان را به راحتی به دیگران بگویید، در داشتن روابط سالم و شفاف خیلی مهم و مؤثر است. اما چرا برخی قادر نیستند محبت و علاقه خود را ابراز کنند و از این موضوع در رنجند.
راهکارهایی برای انتقال صحیح احساسات
احساسات خود را بپذیرید
شما باید احساس کردن را به رسمیت بشناسید و احساسات درونی خود را بپذیرید. اگر احساس کنید و احساساتتان را ابراز کنید، معنیاش این نیست که شما فرد ضعیفی هستید یا غرور ندارید اینها ربطی به هم ندارند. این را بدانید که احساسات درست و غلط ندارند، احساسات فقط وجود دارند.
مثلا وقتی چیز بدی را احساس میکنید، نباید از خودتان عصبانی شوید. در عوض به خودتان بگویید: حس من این است و قبولش دارم.
سعی کنید بفهمید بدنتان در مقابل هر احساسی چه واکنشی نشان میدهد
معمولا هیجانات احساسات را هدایت میکنند و اتاق کنترل این هیجانات مغز است. هنگامی که احساسی را تجربه میکنید به واکنشهای فیزیولوژیکی خود دقت کنید. مثلا وقتی میترسید، عرق میکنید یا وقتی خجالت می کشید سرخ میشوید. در زمان عصبانیت هم صد در صد ضربان قلبتان بالا میرود. هر کدام از عکس العمل های بدنی شما کلید شناسایی احساساتی است که در شما به وجود آمده است.
بنابراین سعی کنید در محلی آرام بنشینید و نفس عمیق بکشید. میتوانید زیر لب یک جمله را تکرار کنید یا حتی ذکر بگویید. این کار باعث میشود بدنتان آرام شود و در برابر هر حسی واکنش مناسب را نشان دهد. آن وقت شما متوجه میشوید این حس حاصل کدام هیجان بیرونی است و بهتر میتوانید عکس العمل های بدنتان را کنترل کنید.
کلمات بیشتری برای بیان احساسات یاد بگیرید
شما برای ابراز احساسات به کلمات نیاز دارید و بیان اینکه چه احساسی دارید بدون دانستن کلمات مناسب کار سختی است. سعی کنید برای هر نوع احساسی، کلمهی مناسب آن را یاد بگیرید. ابراز احساسات درست، به کلمات درست احتیاج دارد.
پس تلاش کنید تا حد امکان کلماتی که احساسات شما را به معنای واقعی بیان میکنند یاد بگیرید و دایرهی لغات خود را در این زمینه هم افزایش دهید.
از خودتان بپرسید علت احساسی که دارید چیست؟
سعی کنید دائما از خودتان بپرسید چرا ؟ همین چراها، بهترین سرنخ برای رسیدن به احساس اصلیتان است. با این چراها میتوانید مسائل را موشکافی و احساساتتان را کشف کنید.
مثلا : الان حس میکنم باید گریه کنم. چرا؟ چون از دست رئیسم عصبانی هستم. چرا؟ چون او مرا به خاطر یک ایراد کاری متهم کرده است. چرا؟ چون دیوار من از همه کوتاهتر است. چرا؟ چون همیشه سکوت میکنم. چرا؟ چون نمیتوانم از خودم دفاع کنم. چرا؟ چون…
احساسات پیچیده را تجزیه و تحلیل کنید
تا به حال پیش آمده است که چند حس با هم به شما هجوم آورنده باشند؟ بسیار مهم است که در آن زمان این احساسات را از هم تفکیک کنید. در این صورت راحتتر می توانید عملکرد هر احساس را در جای خودش متوجه شوید.
احساسات پیچیده ممکن است حاصل یک حس اولیه و یک حس ثانویه باشند. احساسات اولیه در واقع اولین پاسخ شما به یک وضعیت است و احساسات ثانویه که در مرحله بعدی قرار دارند، مستقیم یا غیرمستقیم به دنبال احساسات اولیه رخ میدهند. کشف به موقع احساسات اولیه و در پی آن درک احساسات ثانویه، تصویر کاملتری از فرایند ذهنی ما را ایجاد میکنند.
همیشه ضمیر «من» را به کار ببرید
وقتی میخواهید دربارهی احساستان حرف بزنید، گفتن «من» شما را قدرتمند میکند؛ چون از طرفی ضریب امنیت رابطه را بالا می برد و از طرف دیگر نشان میدهد که شما مسئولیت احساسات خودتان را میپذیرید.
برای حرف زدن درباره احساسات خود با دیگران پیشقدم شوید
با دیگران درباره احساسات خود حرف بزنید. زمانی که اراده کردید احساستان را به کسی بگویید، حرفتان را با چیزهای خوب دربارهی آن شخص و رابطهاش با خودتان شروع کنید. وقتی گفتوگو را با حرف های خوب شروع کنید، مکالمه با انرژی مثبت شروع شده و پیش میرود.
صادق باشید
ارتباط تنها چیزی است که به وسیله آن میتوانید خودتان را از هر جهت رشد بدهید. در رابطه است که شما احساسات و رفتارهای مختلف را تجربه میکنید و یاد میگیرید. تعدادی از کسانی را که دوست دارید انتخاب کنید و با آنها درباره احساساتتان حرف بزنید. اگر به دوستان واقعیتان بگویید در چه شرایطی هستید و چه حسی دارید، آنها به شما گوش میدهند و برای احساسات شما ارزش قائل میشوند.
عزیزان شما میتوانند چشمانداز متفاوتی از موقعیتی که در آن گیر کردهاید را به شما نشان بدهند. آنها بیرون ماجرا هستند و دیدشان نسبت به قضیه با شما فرق دارد و راحت تر میتوانند کمک کنند تا مشکل را پشت سر بگذارید. دوستانتان میتوانند کمک کنند روی احساسات خود کار کنید.
وقتی دیگران با شما حرف میزنند، واقعا گوش بدهید
ارتباط چیزی شبیه یک خیابان دو طرفه است، پس گوش کردن هم به اندازه حرف زدن در ارتباط مؤثر است. وقتی کسی حرف میزند کاملا به او توجه کنید. بهتر است تلفنتان را خاموش یا بیصدا کنید، هیچکس دوست ندارد وقتی حرف میزند مدام صدای زنگ تلفن حواسش را پرت کند. پاسخهای غیرکلامی مثل سر تکان دادن را فراموش نکنید. با این حرکت حرفهای طرف مقابل را تأیید میکنید و بازخورد مثبت به او میدهید.
بازخورد مثبت حرفهای خوبی در پس زمینه خود دارد؛ مثل این جمله: «من میفهمم چه حسی دارید». حتی میتوانید با گفتن جملاتی مثل: «میدانم این موضوع برای تو اهمیت دارد» به طرف مقابل بفهمانید که موضوع برای شما هم مهم است.
نفس عمیق بکشید
بهترین کار قبل از واکنش نشان دادن نسبت به هر چیزی، کشیدن یک نفس عمیق است. تنفس عمیق فشار خون را پایین آورده و شما را آرام می کند. قبل از واکنشهای احساسی چند نفس عمیق همهچیز را بهتر میکند و باعث میشود واکنش معقولتری از شما سر بزند.
حداقل ۳ بار در هفته تنفس عمیق را تمرین کنید تا عادتتان شود، آن وقت خودش تأثیراتش را به شما نشان میدهد.
اطرافتان را با آدمهای انرژی مثبت و روراست پر کنید
افراد کم و بیش تحت تأثیر جامعه و دیگران هستند. وقتی کسی که با او مشورت میکنید انرژی منفی داشته باشد، اهل غر زدن باشد یا مدام پشت سر دیگران حرفهای ناجور بزند، قطعا روی شما اثر منفی میگذارد. ناخودآگاه شما هم شروع به منفیبافی میکنید و این همهچیز را بدتر میکند.
اما فرض کنید اتفاق خیلی بدی را تجربه کردهاید و آن وقت با فرد مثبتی صحبت می کنید. او طوری به قضیه نگاه میکند که از همان اتفاق بد نکات مثبتش را بیرون میکشد و شما را متوجه آنها میکند. در نتیجه وقتی آن وضعیت سخت را پشت سر بگذارید، شما دیگر آن آدم قبل نیستید، رشد کردهاید و تجربه دارید.
تلاش کنید رفقای ناب پیدا کنید. انسان فقط با یک رفیق شفیق احساساتش را راحت به زبان میآورد. به دست آوردن دوست خوب ممکن است سالها زمان ببرد و حتی شاید در این مسیر چیزهای خوبی را از آدمها، تجربه نکنید. کسانی را برای دوستی انتخاب کنید که الهام بخش شما باشند، شما را بالا بکشند، انرژی خوب داشته باشند و به وقتش پشتتان بایستند.
از افراد متخصص کمک بگیرید
اگر میبینید نمیتوانید حستان را به زبان بیاورید و همهچیز را درون خودتان میریزید نگران نباشید. یک متخصص به راحتی با صحبت کردن با شما میتواند کمکتان کند. مشکل شما با ابراز احساسات حل میشود و یک متخصص یا مشاور بهترین فرد برای حرف زدن است، با او از احساسات خود حرف بزنید و از او کمک بگیرید.
تفکر کنید
مدیتیشن ابزاری قدرتمند برای متمرکز شدن انرژی شما در زمانی است که مضطرب و پریشان هستید. وقتی آرام و متمرکز باشید بهتر با احساساتتان کنار میآیید. ولی وقتی استرس دارید و حس میکنید اعصابتان بهم ریخته است، مدیتیشن به کارتان میآید.
یک مکان آرام پیدا کنید، بنشینید و مراقبه کنید. برای شروع مراقبه آرام آرام نفس بکشید و به بدنتان فکر کنید، سپس یک نفس عمیق بکشید. به آرامی از بینی عمل دم را انجام دهید و از دهانتان هوا را خارج کنید. در حین تنفس به احساساتتان فکر کنید؛ اینکه این احساس از کجا آمده و چطور باید به آن پاسخ داد.
احساساتتان را مکتوب کنید
یکی از موثرترین راهها برای درک بهتر احساسات نوشتن آنها است. وقتی احساساتتان را روی کاغذ میآورید کمتر با خودتان مجادله میکنید و راحتتر میتوانید احساسات را از هم تفکیک کنید. به نوشتن روزانه درباره حسهایتان عادت کنید، تجربه ثابت کرده است نوشتن روزانه استرس و هیجان را کم میکند، سیستم ایمنی بدن را تقویت میکند و حال شما بهتر میشود.
پس سعی کنید روزانه ۲۰ دقیقه برای نوشتن احساسات خود زمان بگذارید. لزومی ندارد به دستور زبان یا نکات ادبی توجه کنید. فقط بنویسید تا از هجوم افکار غیرضروری و استرسزا جلوگیری کنید.
همیشه از احساسات خوب شروع کنید، فقط در این صورت است که متوجه روند تغییر احساساتتان میشوید و میفهمید تجربیات چگونه احساسات شما را متحول میکنند.
ورزش کنید
ورزش همیشه جواب میدهد چون حال شما را خوب میکند و این حال خوب احساسات بد شما را کمی متعادلتر میکند. روزهایی که فشار عصبی بیشتری روی شما است، انرژی منفی دارید و یا ذهنتان خسته است، ورزش کنید.
با ورزش استرس و اضطراب شما فروکش میکند، انرژی بد شما دور شده و بدون اینکه به کسی آسیب بزنید هیجاناتتان تخلیه میشود. از طرفی افسرده نمیشوید و مشکلات جسمی ناشی از احساسات بد بهبود مییابند.
خودتان را تشویق کنید
هر زمان که احساساتتان مثبت بود و روحیه خوبی داشتید، بلند شوید لباسهای بیرونتان را بپوشید و خودتان را به یک ناهار هیجانانگیز دعوت کنید. بیرون بروید و یک هدیه برای خودتان بخرید. میتوانید با دوستانتان به گردش بروید و با هم یک بستنی خوشمزه بخورید.
بعد از هر حس خوشایندی خودتان را تشویق کنید. این کار باعث میشود مغز شما برای دریافت حس خوب ناشی از تشویق، بیشتر تمایل به احساسات خوب داشته باشد در واقع ذهنتان عادت میکند برای دریافت حس خوب بیشتر، مثبت فکر کند.
قبل از ابراز احساسات گزینههای متفاوت را در نظر بگیرید
اینکه برای ابراز احساسات از چه روشی استفاده کنید به عهدهی خودتان است. میتوانید در هر موقعیتی عکسالعمل مثبت یا منفی داشته باشید. تمام حالتهایی را که ممکن است وجود داشته باشد، تصور کنید. وقتی به نتیجه هر کدام از راههای ابراز احساس توجه کنید، عکسالعمل تان متفاوت خواهد بود.